۱: این نکته که دلیل اصلی ستم و تبعیض تاریخی بر علیه هزارهها مذهب بوده است، درست است اما چگونگی آن نیاز به توضیح دارد. چند نکته را برای درک مساله باید در نظرداشت:
یک: غیر از هزارهها مردمان دیگری هم در افغانستان شیعه مذهب اند اما به اندازه هزارهها مورد ستم و تبعیض نبوده اند. https://twitter.com/ziashahreyar/status/1265042668612091904
یک: غیر از هزارهها مردمان دیگری هم در افغانستان شیعه مذهب اند اما به اندازه هزارهها مورد ستم و تبعیض نبوده اند. https://twitter.com/ziashahreyar/status/1265042668612091904
۲: این باعث شده است که برخی فکر کنند که مذهب عامل اصلی نبوده و عامل اصلی قومیت است.
دو: هزارهها نفوس قابل ملاحظهی سنی هم دارند. گرچند هزارههای سنی نیز مورد تبعیض بودهاند اما به پیمانهی هزارههای شیعه مورد کشتار و ستم نبوده اند.
سه: هزارههای اسماعیلی بزرگترین گروه ..
دو: هزارهها نفوس قابل ملاحظهی سنی هم دارند. گرچند هزارههای سنی نیز مورد تبعیض بودهاند اما به پیمانهی هزارههای شیعه مورد کشتار و ستم نبوده اند.
سه: هزارههای اسماعیلی بزرگترین گروه ..
۳: ... اسماعیلیه در افغانستان اند، اما به اندازه هزارههای شیعه دوازده امامی مورد خشونت و قتلعام نبوده اند.
دو مورد اخیر نشان میدهند که تنها قومیت هزارهها هم دلیل تبعیض و ستم فراگیر بر آنها نبوده است.
دلیل اصلی، در ترکیب قوم و مذهب نهفته است. مساله این است که هزاره ...
دو مورد اخیر نشان میدهند که تنها قومیت هزارهها هم دلیل تبعیض و ستم فراگیر بر آنها نبوده است.
دلیل اصلی، در ترکیب قوم و مذهب نهفته است. مساله این است که هزاره ...
۴: ... به عنوان یک گروه عمدهی قومی و دارای خواست سیاسی، شیعه را نیز دارای خواست قدرت میکند. این مساله، برای بسیاری از حاکمان و جریانهای سنی در یک کشور با اکثریت سنی قابل پذیرش نبوده است.
منازعه سنی و شیعه، ضمن یک مسالهی فقهی، یک منازعه سیاسی-تاریخی در اسلام بوده است.
منازعه سنی و شیعه، ضمن یک مسالهی فقهی، یک منازعه سیاسی-تاریخی در اسلام بوده است.
۵: البته، حاکمان و مردمان سنی مذهب افغانستان با شیعهها به عنوان شهروندان افغانستان مشکل نداشته اند. بطور مثال شیعیان هرات و قندهار صدها سال در آرامش و امنیت در این شهرها زندگی کرده اند. اما آنها خواست سیاسی نداشته اند؛ مثل هزارهها طالب به رسمیت شناخته شدن فقه جعفری نبوده و...
۶: ... دعوای مشارکت در قدرت و حکومت را نداشته اند.
اکنون هم طالبان و جریانهای سیاسی محافظهکار سنی با شیعیان به عنوان شهروندان افغانستان مشکل ندارند. آنها میگویند شیعهها در این ملک حق زندگی داشته باشند، کار و تجارت کنند، اما حق انتخاب شدن به عنوان زعیم مملکت، وزیر و قاضی...
اکنون هم طالبان و جریانهای سیاسی محافظهکار سنی با شیعیان به عنوان شهروندان افغانستان مشکل ندارند. آنها میگویند شیعهها در این ملک حق زندگی داشته باشند، کار و تجارت کنند، اما حق انتخاب شدن به عنوان زعیم مملکت، وزیر و قاضی...
۷: شدن و...را نداشته باشند. همینحالا معاون رییس جمهور بودن یک شیعه برای خیلیها قابل تحمل نیست. اینکه ملا انصاری هرات میگوید تنها را حل مشکل افغانستان بیرون راندن شیعهها از حکومت است از یک طرز فکر نسبتا با ریشه صحبت میکند. پس از خروج شوروی از افغانستان، در جریان گفتگو برای
۸- تشکیل حکومت مجاهدین در پشاور، برخی جریانهای سنی با مشارکت شیعهها در قدرت شدیدا مخالف بودند. سخن معروف مولوی یونس خالص است که گفته بود شیعهها و زنان در افغانستان حقی(مساوی با دیگران) ندارند( نقل به مضمون).
۹: این دیدگاه که شیعیان نباید از حقوق سیاسی برابر با دیگران برخوردار باشند، بصورت خودکار هزارهها را نیز از صحنه سیاسی کنار میزند. اینجاست که هزارهها در برابر آن به مقاومت بر میخیزند. به لحاظ تاریخی، این مقاومت، میدان اصلی خصومت و لشکر کشیها علیه هزارهها بوده است.
۱۰: سیاست، هویت قومی و مذهبی هزارهها را چنان بههم پیوند داده است که تفکیک هویت قومی از هویت مذهبی انها را نا ممکن ساخته است. بدین دلیل، در سطح سیاسی، هزاره همان شیعه است و شیعه همان هزاره است. تاریخ معاصر هزاره نیز در تلاقی همین دو هویت تولد میشود.
۱۱: در سطح عام نیز، هزاره و شیعه مترادف هم پنداشته میشوند چون آیین تشیع بیشتر در حیات اجتماعی هزارهها ( به عنوان گروه قابل دید) برجسته میشود. این باعث شده است که در سطح عام نیز هزارهها بیشتر از دیگر مردمان شیعه افغانستان هدف خصومت ( ناشی از شیعه ستیزی) قرار داشته باشند.
۱۲: در نتیجه، هزارهها به دلیل اینکه با وارد شدن به دعوای قدرت، مذهب شیعه را از یک مسالهی مناسکی و آیینی به یک خواست قدرت تبدیل میکند، مورد ستم و تبعیض تاریخی و حتا کشتار قرار گرفته اند. انگیزهی ستم بنابر این، مذهبی بوده است اما این نکته به عنوان یک مساله سیاسی قابل درک است.