جواب یکی دیگه از سؤالهام رو هم پیدا کردم.
«سئوال» «مسئله» و «جرئت» همگی غلطان و چون این کلمات در اصل عربی هستن، باید همونجوری نوشته بشن که در زبان عربی نوشته میشن. یعنی به این صورت: «سؤال» «مسأله» و «جرأت.»
«سئوال» «مسئله» و «جرئت» همگی غلطان و چون این کلمات در اصل عربی هستن، باید همونجوری نوشته بشن که در زبان عربی نوشته میشن. یعنی به این صورت: «سؤال» «مسأله» و «جرأت.»
در رابطه با «هیئت» و «هیأت» ولی فرق میکنه ماجرا. «هیئت» هم عربیه و دو معنی داره. یکی صورت و ظاهر و شمایل کسی یا چیزی و دیگری هم همون دسته و گروهی از افراد. و «هیأت» در واقع میشه جمع «هیئت». نباید جابهجا استفادهشون کرد.
آقا جان «ابوعلی ابن سینا» یعنی «ابوعلی پسر سینا» و به همین ترتیب «محمد ابن زکریای رازی» یعنی «محمد پسر زکریای رازی» و الی آخر. این که برای اشاره به این افراد میگیم «ابن سینا» و «زکریای رازی» اصلاً درست نیست، چون درواقع داریم به اسم پدرشون صداشون میزنیم.
بچهها جونم، «پرتغال» اسم کشوره و «پرتقال» اسم میوهست. جالبه که این میوه هم در اصل از همون کشور پرتغال وارد ایران شده. خودش نه البته. یه سری نارنج شیرین وارد شده که بعدها با ترکیب اونا، پرتقال به دست اومده./
البته من دیدم که توی لغتنامهی دهخدا حتی اسم کشور هم به صورت «پرتقال» نوشته شده.
ظاهراً دلیلش اینه که این دو کلمه اول کاملاً مشابه بودن ولی بعد برای این که با هم اشتباه گرفته نشن و متمایز باشن از هم، قرار بر این شده که اسم کشور با غ نوشته بشه و اسم میوه با ق.
ظاهراً دلیلش اینه که این دو کلمه اول کاملاً مشابه بودن ولی بعد برای این که با هم اشتباه گرفته نشن و متمایز باشن از هم، قرار بر این شده که اسم کشور با غ نوشته بشه و اسم میوه با ق.
خب، گمشده پیدا شد.
جیگر میگرا، اون حالتی که بهش میگید «همذاتپنداری»، در واقع «همزادپنداری»ه. «همذاتپنداری» خیلی پیچیدهتر از این حرفهاست و یک اصطلاح در روانکاویه که فروید مفصل دربارهش توضیح داده.
جیگر میگرا، اون حالتی که بهش میگید «همذاتپنداری»، در واقع «همزادپنداری»ه. «همذاتپنداری» خیلی پیچیدهتر از این حرفهاست و یک اصطلاح در روانکاویه که فروید مفصل دربارهش توضیح داده.
خلاصهش هم میشه همانندسازی طولانیمدت خود با کسی و یا چیزی، با انگیزههای روانی. یعنی شما سعی میکنی که خودت رو شبیه فرد بهخصوصی کنی تا مثلاً احساس بهتری داشته باشی. اما «همزادپنداری» یعنی شبیه شدن و یا احساس شباهت کردن کوتاه و گذرا و لحظهای.
اون حسی که معمولاً به یک کاراکتر فیلم و کتاب داریم، «همزادپنداری»ه. میفهمیمش، درکش میکنیم، بعضی واکنشهامون به هم شبیهه. اما اگر خیلی افراطی سعی کنیم همه چیزش رو تقلید کنیم، تا جایی که بهمون تلقین شه واقعاً خود طرفیم، این میشه «همذاتپنداری» و عاقبتش هم مراجعه به روانکاوه.
یه مشکلی که من فکر کنم سالها باش درگیر بودم و الان هم میبینم که خیلیهاتون بدون اینکه بدونید، گرفتارشید؛ افراط در استفاده از نیمفاصلهست. ریشهش هم میدونم چیه. وسواس در درستنویسی. اما دقیقاً ماجرا مثل افتادن از اونور بومه. اونقدر میخوایم درست بنویسیم که نهایتاً میرینیم.
حالا کجاها باید نیمفاصله رعایت بشه؟
۱. نشانهی جمع «ها»: درختها، آدمها
۲. بین دو بخش واژههای دوبخشی. مثلاً اکثر فعلها توی این دسته قرار میگیرن: میبینم، میروم
۳. واژههای مرکب: دانشاندوز، هماکنون
۴. «ی» اضافه: دستهی، قلّهی
۵. «ای» نکره: رانندهای، پرندهای
۱. نشانهی جمع «ها»: درختها، آدمها
۲. بین دو بخش واژههای دوبخشی. مثلاً اکثر فعلها توی این دسته قرار میگیرن: میبینم، میروم
۳. واژههای مرکب: دانشاندوز، هماکنون
۴. «ی» اضافه: دستهی، قلّهی
۵. «ای» نکره: رانندهای، پرندهای
۶. کلمات مخففشدهی انگلیسی: اساماس، پیاماس، دیویدی (چون اینها درواقع روی هم رفته یک کلمهن و در انگلیسی هم بینشون فاصلهای گذاشته نمیشه.)
۷. بعضی پسوندها مثل «تر» و «ترین» و «شده»: بزرگتر، خاصترین، دیدهشده
۸. این و آن (اگر قبل از اسم بیان): اینور، آنهمه
۷. بعضی پسوندها مثل «تر» و «ترین» و «شده»: بزرگتر، خاصترین، دیدهشده
۸. این و آن (اگر قبل از اسم بیان): اینور، آنهمه
حالا کجاها نیازی به نیمفاصله نیست و حتی استفاده ازش میتونه غلط باشه؟
هر جایی که کلمهی بیچاره رو ریزریز کنید و همهی اجزای تشکیلدهندهش رو جدا کنید. مثلاً:
۱. ضمایر متصل از اسم جدا نمیشن. هیچوقت نمینویسیم «دلم». چرا؟ اسمش داره داد میزنه چرا. حتی ظاهر زیبایی هم نداره.
هر جایی که کلمهی بیچاره رو ریزریز کنید و همهی اجزای تشکیلدهندهش رو جدا کنید. مثلاً:
۱. ضمایر متصل از اسم جدا نمیشن. هیچوقت نمینویسیم «دلم». چرا؟ اسمش داره داد میزنه چرا. حتی ظاهر زیبایی هم نداره.
«دستم» «لباسشان» «گوشِت» و هر چیز دیگهای با این فرمول، اشتباهه. در رابطه با مصدرها هم همینه. «رفتنشان» «دیدنتان» اینا همه مسخرهبازیه. بچسبونید بره.
(دوتا استثنا داریم البته. کلماتی که با «ه» و «ی» تموم میشن، برای زیبایی بیشتر با نیمفاصله نوشته میشن: خانهمان، بازیشان.)
(دوتا استثنا داریم البته. کلماتی که با «ه» و «ی» تموم میشن، برای زیبایی بیشتر با نیمفاصله نوشته میشن: خانهمان، بازیشان.)
۲. «ه» به معنای هست: این «ه» در واقع فعل جملهی ماست ولی دیگه یه کلمهی مستقل معنادار نیست که بتونیم جدا بنویسیمش.
«گرمه» «سنگینه» «خوبه» و امثالهم. اینا اصلاً شبیه کلمهان؟ ما کی شده روی کاغذ اینجوری بنویسیم چیزی رو؟
«گرمه» «سنگینه» «خوبه» و امثالهم. اینا اصلاً شبیه کلمهان؟ ما کی شده روی کاغذ اینجوری بنویسیم چیزی رو؟
۳. پسوند «ی» مشتقساز: نمینویسیم «ایرانی». مینویسیم «ایرانی».
«ماندنی» «درستی» «عکاسی» درستن. با جدا کردن «ی» واقعاً کلمه گاییده میشه.
من سعی کردم چیزهای ساده و ابتدایی رو بگم ولی برای توضیحات دقیقتر اینجا رو هم چک کنید:
https://dorar.ir/5670/%D9%87%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%B5%D9%84%D9%87-%D9%88-%D9%86%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%81%D8%A7%D8%B5%D9%84%D9%87/
«ماندنی» «درستی» «عکاسی» درستن. با جدا کردن «ی» واقعاً کلمه گاییده میشه.
من سعی کردم چیزهای ساده و ابتدایی رو بگم ولی برای توضیحات دقیقتر اینجا رو هم چک کنید:
https://dorar.ir/5670/%D9%87%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%B5%D9%84%D9%87-%D9%88-%D9%86%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%81%D8%A7%D8%B5%D9%84%D9%87/